تصمیمی جدید در مورد مالیات شرط بندی ارزهای دیجیتال


مالیات بر دارایی های دیجیتال معماهای سیاست مالیاتی زیادی را ایجاد می کند. در واقع، به حدی است که کمیته مالی سنا اخیراً در مورد چگونگی انجام آن مشاوره خواسته است.

من یک راه حل جدید برای یک معما دارم: نحوه مالیات بر درآمدی که مردم با قرار دادن توکن های رمزنگاری به دست می آورند. در یک سیستم استیکینگ، دارندگان توکن توکن‌های خود را به اشتراک می‌گذارند (یعنی به اشتراک می‌گذارند) تا بتوانند به پردازش و اعتبارسنجی تراکنش‌های بلاک چین کمک کنند. بنابراین، شرط‌بندان جایگزین واسطه‌های سنتی مانند بانک‌ها یا شرکت‌های کارت اعتباری می‌شوند. در عوض، آنها توکن های اضافی دریافت می کنند.

یک مکان خوب برای شروع معما این است که بپرسیم چگونه از چنین فعالیت های اقتصادی مالیات می گیریم. این شاخص مشخص است. شرط‌بندان در ازای دریافت غرامت (توکن‌های بیشتر) خدماتی (اعتبارسنجی تراکنش‌های بلاک چین) ارائه می‌کنند. اگر بخواهیم با آنها مانند سایر ارائه دهندگان خدمات رفتار کنیم، باید از درآمد خالص آنها مالیات بگیریم. شرط‌بندان باید مالیات بر درآمد معمولی را برای جوایزی که دریافت می‌کنند بپردازند و از هزینه‌هایی که متحمل می‌شوند کسر دریافت کنند.

توکن های شرط بندی شده باید مزایای مالیاتی ایجاد کنند

برخی از هزینه های مرتبط با قمار، مانند هزینه راه اندازی رایانه، واضح است. اما یک هزینه نامشخص نیز وجود دارد: بازیابی هزینه. توکن های سهام نوعی دارایی نامشهود هستند که برای ایجاد درآمد استفاده می شوند. بنابراین، توکن‌های شرط‌بندی شده باید برای همان کسر استهلاکی که سایر دارایی‌های نامشهود، مانند حقوق حق امتیاز دریافت می‌کنند، واجد شرایط باشند.

از طرف دیگر، سیاست گذاران می توانند یک معافیت مالیاتی جدید ایجاد کنند که نشان دهد چگونه قدرت اقتصادی توکن های سهام در طول زمان کاهش می یابد.

این ایده که توکن های سهام دار دارایی نامشهودی هستند که مستحق معافیت مالیاتی هستند ممکن است تعجب آور باشد. مردم اغلب در مورد ارزهای دیجیتال به گونه ای بحث می کنند که گویی نوعی دارایی مالی هستند. به معنای واقعی کلمه ارز برای اهداف مالیاتی نیست، اما هنوز دارایی مالی است.

به استثنای موارد نادر، دارایی های مالی کسر استهلاک دریافت نمی کنند. و همچنین نباید. مردم آن‌ها را می‌خرند و می‌فروشند، آن‌ها را با کالاها و خدمات مبادله می‌کنند، آن‌ها را به عنوان وثیقه برای وام ارائه می‌کنند یا به سادگی آن‌ها را نگه می‌دارند. اما از آنها برای تولید کالا یا خدمات استفاده نمی کنند.

شرط بندی این را تغییر می دهد. مالک از حق خود برای استفاده از توکن ها برای تراکنش های مالی چشم پوشی می کند و در ازای آن با اعتبارسنجی تراکنش های بلاک چین، پاداش دریافت می کند. بنابراین، شرط بندی، توکن ها را به دارایی های مولد و نامشهود تبدیل می کند. در اصطلاحات مالیاتی، توکن ها برای ایجاد درآمد در خدمت قرار می گیرند.

بیت کوین تراکنش ها را با مکانیزم اثبات کار تایید می کند. اما بسیاری از بلاک‌چین‌های دیگر – برای مثال اتریوم و تزوس – این کار را با استفاده از اثبات سهام انجام می‌دهند که به منابع کمتر و برق کمتری نیاز دارد.

توانایی اعتبارسنجی تراکنش‌ها بر اساس تعداد توکن‌هایی که افراد در اختیار دارند، به اشتراک گذاشته می‌شود. وقتی بازیکنان به درستی تراکنش ها را تأیید می کنند، توکن های تازه صادر شده را به عنوان پاداش دریافت می کنند. اما اگر تراکنش‌ها را ضعیف تأیید کنند، ممکن است برخی از توکن‌های شرط‌بندی شده را به عنوان جریمه از دست بدهند. این مشوق‌ها شرکت‌کنندگان را تشویق می‌کند تا شبکه غیرمتمرکز را به طور ایمن اداره کنند.

بنابراین، توکن‌های شرط‌بندی شده، معادل بلاک‌چین حقوق حق رای دادن یا مدال‌های تاکسی هستند. اگر می خواهید فست فود مارک دار سرو کنید، به حق امتیاز نیاز دارید. اگر می خواهید کرایه تاکسی را در نیویورک جمع آوری کنید، به یک مدال نیاز دارید. و اگر می‌خواهید تراکنش‌ها را روی یک بلاک چین اثبات سهام تأیید کنید، به توکن‌های شرط‌بندی شده نیاز دارید.

ما قوانین روشنی برای بازپرداخت حقوق حق امتیاز، مدال های تاکسی و بسیاری از انواع دیگر دارایی های نامشهود داریم. طبق بخش 197، مالیات دهندگان می توانند هزینه اصلی این دارایی های نامشهود را طی 15 سال مستهلک کنند.

ساده ترین راه برای رسیدگی به توکن های شرط بندی شده این است که با آن ها به همین صورت رفتار کنید. کنگره می‌تواند توکن‌های شرط‌بندی شده را طبق بخش 197 به فهرست دارایی‌های نامشهود اضافه کند. یا IRS می‌تواند توکن‌های شرط‌بندی شده را به‌عنوان نسخه بلاک‌چینی از حق رای تشخیص دهد. در هر صورت، شرط‌بندان استهلاکی برابر با سایر ارائه‌دهندگان خدماتی که از اموال نامشهود استفاده می‌کنند، دریافت خواهند کرد. اما فقط تا زمانی که توکن های آنها در انبار باقی بماند. هنگامی که یک فرد کنترل توکن های خود را دوباره به دست آورد، کسر به پایان می رسد.

توکن‌های جدید ایجاد شده با توکن‌های موجود برای شرط‌بندی پاداش رقابت می‌کنند

ممکن است از خود بپرسید که آیا توکن های شرط بندی شده شایسته این رفتار هستند یا خیر. آیا ظرفیت تولید آنها به مرور زمان کاهش می یابد؟ پاسخ بله است. صدور توکن های جدید منجر به کاهش ارزش توکن های سهام می شود. هر توکن جدید خود می تواند برای ارائه خدمات اعتبار سنجی شرط بندی شود. این رقابت باعث کاهش توان اقتصادی توکن های موجود می شود.

فرض کنید یک بلاک چین عرضه توکن را هر سال 5 درصد افزایش می دهد. توکن هایی که می توانند 10 درصد تراکنش ها را در سال جاری اعتبار سنجی کنند، ممکن است فقط 9.5 درصد در سال آینده اعتبار سنجی کنند. و تنها 9 درصد یک سال بعد. و غیره. توکن‌های شرط‌بندی شده جدید، توکن‌های موجود را به تدریج منسوخ می‌کنند. با جلوگیری از برخی بهبودهای پیش بینی نشده در شرایط بازار، فردی که هر سال تعداد مشابهی از توکن ها را در اختیار دارد، شاهد کاهش درآمد خود خواهد بود.

سیاستگذاران این فرصت را دارند که فراتر از عادلانه بودن استهلاک بخش 197 بنگرند. برخی جزئیات فنی در مورد نحوه اندازه گیری شما وجود دارد. اما ایده اصلی ساده است. اگر عرضه توکن در یک سال 5 درصد افزایش یابد، شرط‌بندان می‌توانند 5 درصد کسر از قیمت توکن‌های خود دریافت کنند. اگر سیاستمداران رویکردی شبیه به تخلیه را ترجیح دهند، کسر می تواند 5 درصد از درآمد شرط بندی آنها باشد.

این رویکردها از نظر اداری پیچیده تر از استهلاک 15 ساله خواهند بود. اما آنها به کسرها اجازه می‌دهند تا استهلاک تجربه شده توسط توکن‌های شرط‌بندی شده را با دقت بیشتری دنبال کنند.

دو رویکرد دیگر بر بحث عمومی حاکم است. کارشناسان مالیاتی سنتی توصیه می‌کنند که در صورت دریافت مالیات بر جوایز شرط‌بندی به عنوان درآمد معمولی (به عنوان مثال اینجا و اینجا) مالیات بگیرید. اما تا آنجا که من می دانم، آنها هیچ گزینه ای برای بازپرداخت ارائه نکرده اند. سناتورهای Lummis و Gillibrand، همراه با برخی از حامیان کریپتو (به عنوان مثال اینجا و اینجا)، توصیه کرده‌اند که فقط زمانی که توکن‌ها در نهایت فروخته می‌شوند، از پاداش‌های شرط بندی مالیات بگیرید.

هر دو رویکرد دارای مزایای سادگی اداری هستند. اما هیچ یک از آنها با روشی که ما از سایر ارائه دهندگان خدمات مالیات می دهیم، سازگار نیست.

اگر ثبات هدف است، سیاستگذاران باید مسیری میانی را ترسیم کنند. شرط‌بندان باید از درآمد خالص خود مالیات بگیرند نه درآمد ناخالص. شرط‌بندان باید مالیات بر درآمد معمولی را برای جوایز شرط‌بندی خود بپردازند. و آن‌ها باید برای بازپرداخت توکن‌هایی که این پاداش‌ها را ممکن کرده‌اند، کسر دریافت کنند.

این پست برای اولین بار در TaxVox ظاهر شد، وبلاگ مرکز سیاست های مالیاتی شهری-بروکینگز.

دیدگاهتان را بنویسید