پدرم جمعه گذشته به طور غیر منتظره از دنیا رفت. او زندگی قابل توجه و سخاوتمندانه ای داشت. درگذشت او در بلومبرگ، NYT و WSJ بینشی از موفقیت او در تجارت، امور خیریه و هنر می دهد. او واقعاً مردی بود که خود بزرگ شده بود.
با این حال، برخی از خاطرات مورد علاقه من مربوط به شکست های نادر پدرم است. تلاش ناموفق او برای پریدن از روی ویولن سل خواهرم در جریان یک بازی تعقیب و گریز. این بار به خاطر پرتاب هواپیماهای کاغذی از استادیوم یانکی اخراج شدیم. تنها ست تنیس که از او بردم.
باورش سخت است که او رفته است. پدر چنین نیرو و انرژی به زندگی آورد. در واقع، همین چند ماه پیش بیلی جوئل را در مدیسون اسکوئر گاردن تکان دادیم. باید می شنیدید که او «Movin' Out» را می خواند. اگر به 80 سالگی برسم، از داشتن نیمی از انرژی و تیزبینی او هیجان زده خواهم شد.
در طول سال گذشته، مشکلات سلامتی اغلب مرا به نیویورک می برد. معلوم شد که آنها نعمتی در مبدل بودند. من و خواهرم جنیفر خیلی بیشتر از حد معمول پدر را دیدیم. در دفتر او قرار گذاشتیم، چند شام خوردیم و تولد پدرم و پدرم را جشن گرفتیم. ما احساس خوشبختی می کنیم که این مدت را با هم گذراندیم.
پدر الهام بخش بود و بسیار سرگرم کننده بود. من افتخار می کنم که نام او را یدک می کشم.
PS برخی از پازل های مورد علاقه او را اینجا ببینید.